۱۳۸۴ آذر ۱۲, شنبه

استراق بصر

در نمايشگاه مراسم روز مرگ مکزيکی ها دو زن نشسته بودند و داشتند راجع به زندگيشان بلند بلند حرف می زدند. روی دو قبرگچی به اندازه ی يک کاشی دو جا سويچی اسکلت پلاستيکی چسبيده بود و با خط بی ريختی دو تاريخ نوشته شده بود. تعداد زيِادی جمجمه ی آرايش کرده با چشم های کاغذ رنگی لب های پولکی و خال کوبی گل های نيلوفر روی شقيقه های کچل کنار دو تا قبر دور هم جمع بودند . بالای سرشان سقف پر بود از تزيينات کاغذ تولد با طرح مرده های کلاسيک اسکلت سبز ژوکوند بدون لب آدم وحوای صورتی و بدون برگ پرتره های يکسان جمجمه ی آدمها حضرت مسيح قرمز يا يک دزد بنفش بالای صليب. دورتادور مراسم پر از شمع های سفيد خاموش بود.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

va digar...?

من گفت...

Ha !
Ajab Tosife ajibi !
جزئیات !