وسط يک فيلم کوتاه مزخرف(حيف اين کلمه)، به هم نگاهی کرديم و جهانگير گفت مشکل اين فيلم ها اينه که نگاه کارگردان های ايرانی کاملا رسانه ای است. منظورش اين بود که کارگردان های ايرانی تابع جريان حاکم رسانه ای هستند. ديروز که توی کتاب فروشی داشتم به عنوان کتاب ها نگاه می کردم متوجه شدم چه عنوان های پر آب وتابی از موضوعات کاملا رسانه ای روی جلد کتاب هاست. قطعا خبرها تاثير گذار هستند مثل زلزله ی بم ولی خودمانيم همين زلزله ی بم هم برای خيلی از شاعران(و ...) تبديل به يک مرده خوری هنری شد. فکر می کنم اين که حادثه ای بزرگ (يا بزرگ نمايی شده توسط رسانه ) اتفاق می افتد شرط کافی برای کيفيت يک اثر نباشد. اين ناله ی بلند و جانسوز سازها و گريه ی جگر سوز بچه های بدبخت و ننه ای آواره و بی سايه ی شوهر درست مثل طبخ يک پيمانه برنج پاکستانی درجه ی سه (يعنی ماده ی اوليه فاجعه و حادثه ) با يک کيسه نمک و يک ليتر روغن مايع است. من که فيلم ساز نيستم ولی غذا زياد می پزم. واقعا تحمل خواندن و ديدن اين مرثيه های بی سروته و تحت تاثير رسانه هارا که محض رضای خدا حتی مضحک هم نيستند ندارم.
۱۳۸۴ آذر ۱۴, دوشنبه
هنر آشپزی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۸ نظر:
به نظرم تو چرت فکر می کنی چون خودت عرضه نداری بنشینی کون به کون سيگار بکشی و چيزی بنويسی حرفهات اراجيف شده
salam. az comment bishtar az matlab haal kardam. chetori to? kojaii to?
heyf ke rast migi!!
اينجا كي دوباره باز شد؟خوشحالم كه مي نويسي باز و هنوزنوشته هاي رسانه اي و نقدهاي رسانه اي!!!.
کاوه عکست فوق العادس....
کاری به نوشته هات ندارم..
بد نیست یه زنگی هم به من بزنی ها
(حامد)
کاوه جون شرمنده ها ولی اولا بهتر مینوشتی ...
(حامد)
kave bahrami! giram to nemiay...ma ke miaym!
yadam raft khodamo moarefi konam...nafas hastam.az noe amighesh!
ارسال یک نظر